سیراب کن مرا
سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۱۹ ب.ظ
ای خاک آستان شما، توتیای من
جاروی صحن های شما، بوریای من..
بر جای جای صحن شما بوسه میزنم
آقا منم که در حرمت پرسه میزنم
این جا صدای بال ملائک شنیدنیست
جبریل در کنار ضریح تو دیدنیست
نقاره ها دوباره نوای طرب زنند
مستان شهر در حرمت هُویِ رب زنند
گویا دهان دهان شده حرف کرامتت
آهوی خسته آمده تحت حمایتت
سیلاب اشک گرچه نشان عنایت اند
چشمان من مدام پی استجابت اند
از من مگیر عشق خدادای خودت
من را ببر به خلوت آبادی خودت
سرشار از عروج کریمانه ات شدم
عاقل مساز حال که دیوانه ات شدم
این چشم ها لیاقت شیدا شدن نداشت
از لطف تو به دایره ی عشق پا گذاشت
آقا مران ز لطف کریمانه ات مرا
سیراب کن به چشمه ی پیمانه ات مرا
فاطمه یوسفی (شیدا)
مشهد سه کنج حرم..
+آهو که نه! غلام سیه روزگار تو
شیدا و خسته آمده این جا کنار تو..