گفتمانی نه فقط برای یک انقلاب!
مقدمه
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی با بهرهگیری از پشتوانه حوزه علمیه، حرکت خود را آغاز کرد و در عصری که انقلاب سفید در قالب آموزههای تقلیدی رژیم پهلوی از غرب، روند انحطاط فرهنگی در جامعه ایران را در پیش گرفته بود، گفتمان جدیدی در قالب گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی ایران به جامعهی دینی ایران، ملتهای آزاده و جهانیان ارائه نمود. نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که انقلاب و امام خمینی دو پدیدهی جداییناپذیرند و جوهرهی اصلی گفتمان انقلاب را باید در نوع نگاه امام خمینی از روابط حاکم بر تعاملات انسانی جستجو نمود که نفی هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری و توجه به خودباوری، مفهوممحوری این گفتمان را تشکیل میدهند. لذا از آغاز نهضت 15 خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حتی در بدترین شرایط سیاسی-امنیتی در اوج جنگ هشت سالهی عراق علیه ایران که از حاکمیت عراق از حمایت کامل نظام سلطه برخوردار بود، امام خمینی چه از لحاظ باورهای ذهنی و چه از نظر رفتار عینی همچنان با تأکید بر این گفتمان، آرمانهای انقلاب اسلامی ایران را دنبال و به شکل بالنده به پیش بردند. لازم به ذکر است که انقلاب عظیم مردمی و اعجابانگیز ایران، با نفی اقتدار و هژمونی هویتهای پیشین در قالب هایی نظیر غرب گرایی، ایرانشهری و باستانگرایی، شبه مدرنیزاسیون، سوسیالیسم، کمونیسم و … و با ایجاد هویتی «معناساز» و «معنا بخش» در صدد بر آمد با بهرهگیری از فرهنگ سیاسی اسلامی- شیعی به ترسیم زوایا و ابعاد «بودن در این جهادسیاسی فرهنگی» بپردازد.
از آنجایی که چندیست عمق بازخوانی گفتمان انقلاب و اندیشه های امام خمینی و آیت الله خامنه ای در میان نخبگان و نیروهای انقلاب در حال افزایش است باید متذکر شد که این بازخوانی باید با نگاهی اجتهادی و تحلیلی صورت پذیرد و نباید به صورت بخشی وارد میدان شد. باز خوانی بخشی و موردی و انتزاعی گفتمان انقلاب، ما را از کشف منظومه اندیشه رهبران انقلاب محروم می کند و باعث می شود که نظریه پردازان جبهه پیشرفت اسلامی از بررسی بخش های مختلف جامعه غافل شوند و زمینه برای یکه تازی اندیشه های پوسیده جریان توسعه گرا آماده تر شود. راه حل مشکلات و برون رفت از وضعیت فعلی تمسک جستن به یک گفتمان منسجم و معنادار یعنی گفتمان انقلاب اسلامی است. مهمترین مشکل ما مشکل گفتمانی است. جوانها و اقشار مختلف بین گفتمان و واقعیت ها خلط کردند یا به این نتیجه رسیدند که گفتمان انقلاب را عوض کنند یعنی اساسا هیچ درک و شناختی از گفتمان انقلاب اسلامی ندارند. مردم به نیازهای روزمره شان نگاه می کنند: گرانی و بیکاری و... ولی در بررسی با نگاه گفتمانی؛ آن گفتمان واحدی که بخواهد انسجام بخش باشد و تسکین دهد و راه را برای ما هموار کند سست شده و رونق خود را از دست داده است. از طرف دیگر به نام انقلاب اسلامی کارهایی می شود که هیچ ربطی به آن ندارد و به نام انقلاب سر انقلاب را می برند! که آن کارها با همان معیارهای انقلاب قابل نقد هستند. گفتمان انقلاب اسلامی باید بازتولید و تبیین شود و گفتمان یا مکتب دیگری که بخواهد جوابگوی نیازهای امروز جامعه ایرانی-اسلامی باشد وجود ندارد. گفتمان های لیبرالیسم، سوسیالیسم ، سرمایه داری و ناسیونالیسم و.. گفتمان غالبی برای ایران نیستند. درست است که مشکلات زیاد است ولی این مشکلات هیچ ربطی به گفتمان انقلاب اسلامی و وعده ها و برنامه های منتسب به این گفتمان ندارد. این ها به سیاست ها و عملکردها و رفتارها ربط دارد . وقتی انقلاب، گفتمانی دیده شود، در درون آن هویت تاریخی، آرزوهای مردم و آرمان های فرهنگی و اقتصادی و فلسفه سیاسی دیده خواهد شد. ما باید به این گفتمان رجوع کنیم منتها در اجرای مولفه های آن باید دقت داشته باشیم که شعاری و هیجانی نباشیم. برنامه ریزی کنیم و مبتنی بر برنامه های مشخص و مدون پیش برویم.
با این مقدمه هدف بررسی تحلیلی گفتمان انقلاب از منظرهای مختلف مثلا عرصه داخلی، عرصهی روابط بینالملل (سطح ملی، سطح منطقهای، سطح بینالمللی و روابط بلوک دو قدرت) و سایر منظرهاست. که ان شاالله در مقالات بعد به این مباحث پرداخته خواهد شد.
ف.ی.شیدا - اردی بهشت 1394