امام فتنه شکن!
« شیعه پرندهای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرندهای که دو بال دارد: مهدویت و عدالت خواهی و یک بال دیگر شهادت طلبی که ریشه در کربلا دارد. البته شیعه بعد سومی هم دارد که اهمیتش بسیار است؛ این پرنده زرهی به عنوان ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان میشود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر میشود. مهندسی معکوس شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را را خط بزنید تا این را خط نزنید نمیتوانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویت تجاوز کنید ». «فوکویاما» در کنفرانس اورشلیم، با بیان این جملات، عجز غرب را در برابر اعتقاد شیعیان به "گذشته سرخ" و "آینده سبز" و درایت "ولایت فقیه" در مهندسی بحران، به خوبی نشان می دهد [1].
طبق اصل5 قانون اساسی، در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است و طبق اصل 109 قانون اساسی، سومین شرط و صفت رهبر و ولی فقیه، دارا بودن "بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری" است. سال هاست که اسلام شناسی، مدیریت اجتماعی، عدالت و پارسایی، قاطعیت و هوشیاری، فروتنی، بینش سیاسی، زمان شناسی و جامعه شناسی امام خامنه ای، همچون آبی بر آتش فتنه های معاندان و معارضان به حریم انقلاب بوده است.
در دهه اول انقلاب، هریک از بحران ها از قبیل کودتای نظامی، تحرکات تجزیه طلبانه، ترورهای کور منافقانه، نفوذ ضد انقلاب در صفوف مسئولین نظام، تجاوز نظامی و جنگ تحمیلی؛ به تنهایی برای سرنگونی انقلاب کافی بود، اما هوشیاری و مدیریت امام خمینی(ره) و اعتماد و همراهی ملت ولایت مدار ایران، پوزه این توطئه ها را به خاک مالید. پس از رحلت ایشان، در دهه دوم و سوم انقلاب، سناریوهای مختلف دشمن در براندازی نظام، یکی پس از دیگری با تدبیر امام خامنه ای(حفظه الله) و پشتیبانی مردم و مسئولین به گل نشست و آخرین سناریو که در آستانه دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران در دستور کار کودتاگران قرار گرفت "انقلاب مخملین" بود. از نیمه دوم سال 87، از همان آغاز فعالیت های انتخاباتی، درایت و دوراندیشی رهبر معظم انقلاب در مبارزه با دسیسه های مهندسی شده دشمن، مدّعای خوبی برای شایستگی ایشان در سیانت از امور کشوراست. انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن، یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب بود که به واسطه آن خیلی از ظرفیت های جمهوری اسلامی محک زده شد و بهانه ای شد برای کنار زده شدن نقاب از چهره فتنه و آشکار شدن پیش بینی های رهبری پیرامون فرصت طلبی دشمنان برای اجرای کینه های 30 ساله ای که از امام و انقلاب دارند. این انتخابات در اولین سال دهه چهارم انقلاب که از سوی رهبری، دهه "پیشرفت و عدالت" نامیده شده بود، برگزار میشد و رسانههای بینالمللی و سرویسهای جاسوسی دشمن نسبت به آن بسیار حساستر از گذشته بودند و هدف اصلی "بدبین کردن مردم به انتخابات" بود. به علاوه تنها هشت ماه از روی کار آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا «باراک اوباما» میگذشت که میتوانست باعث تحولاتی در روابط ایران و آمریکا باشد. جالب تر اینکه فعالیتهای تبلیغاتی، به طرز بی سابقه ای نسبت به انتخابات های گذشته، بسیار زودهنگام و درست پس از بسته شدن پرونده انتخابات مجلس هشتم آغاز شد! در کنار همه این شرایط، رایج شدن بداخلاقی و بیانصافی در جامعه از دغدغهها و دل نگرانیهای کلان رهبری بود[2]. به عبارتی دیگر می توان گفت این اولین بار بود که شخصیت های شناخته شده کشور، گروه ها و جریانات سیاسیٍ، داشته های خود را در فضای واقعی، به دور از جایگاه های حقیقی و حقوقی و سوابق تاریخی و ملاحظات معمول، علنی کردند و با آشکار شدن بسیاری از حقیقت های مکتوم، باورهای زیادی از بین رفت و باورهای صحیح تری از نو ایجاد شد و تحلیل ها از افراد و احزاب و جریان ها،اصلاح، بازسازی و تصدیق و تعمیق شد. در این بین فتنهگران برای رسیدن به آرزوهای سرکوب شده شان، با اغفال غفلتزدگان، آنان را مهره هایی برای ایجاد آشوب -به بهانه تقلب در انتخابات- قرار دادند اما به فرموده رهبری مشکل آن ها "بی بصیرتی، غفلت زدگی و یا بی تقوایی" بود. جریان اصلاحات با حباب اصولگرایی در باب گفتمان انتخابات، دم از خط امام زدند و با تلفیق سه دکترین "مهار"، "جنگ رسانهای" و "نافرمانی مدنی" سعی در به چالش کشیدن نظام جمهوری اسلامی را داشتند. طراحان این عرصه تلاش کردند با بحرانی قلمداد کردن شرایط و ایجاد وحشت ناشی از آتش زدن اموال دولتی و مردمی و غارت بیت المال و کشاندن مردم به خیابان ها، با فتح یک به یک سنگرها، اهداف خود از ابطال انتخابات تا براندازی را پیش ببرند اما مستاصل از ادامه فرایند، در تقابل با درایت رهبری ناکام ماندند همچنین با تشدید هجمه های بیرونی و بهره گیری از شبکه های مجازیِ طراحی شده توسط دشمن، برای عملیاتی کردن طرح های خود تلاش بسیاری کردند؛ اما یکی از هوشمندانه ترین تدابیر رهبری، تعریف "میدان و صحنه عمل" برای ملت بیدار ایران بود. با مرور دقیق ناکامی های پی در پی فتنه گران، در تمامی روزهای نوروز 88 تا 89 می توان به کتابچه ای مستند و متقن از تاریخ یک سال دسیسه و شکست آن با تدابیر رهبری فرزانه -که در عالی ترین موقعیت رسمی جمهوری اسلامی است- دست پیدا کرد که خود گواهی بر اثبات قدرت نظام مردم سالاری دینی، در پاسخ به نیازها و مسایل مبتلابه است و سبک مدیریتی رهبری در این دوران، به صورت یک "مانیفست مدیریتی" در سطوح گوناگون نظام قابل اجراست. این مدیریت را می توان در دو مقطع تا22 خرداد 88(روز انتخابات) و از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 مورد بررسی قرار داد.
در مقطع اول یعنی تا تا 22 خرداد 88، امام خامنه ای با "گفتمانسازى"، رکن اصلی مسئولیت های رهبر در صیانت از جهت گیری های اصولی انقلاب و مراقبت از تحریف آن را به خوبی اجرا کرد؛ «شکلگیرى فضاى عدالت خواهانه و ضد فساد» پیش از انتخابات سال 84، و پیش برد همزمان دو محور گفتمانی «سیرت و صورت انقلاب» -که بیشتر ناظر به صیانت از اصول و مبنای انقلاب بود- [3] و «پیشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم» -به عنوان گفتمان آینده ساز کشور- [4] در انتخابات سال88، مثال های خوبی بر تایید این مطلب است. مولفه دیگری که رهبری با سخنرانی های بصیرت افزای خود نقش مهمی در بروز آن داشت "مشارکت 40 میلیونى" و رکورد شکنی مشارکت 85 درصدی در انتخابات دهم ریاست جمهوری بود که بیانگر اقتدار نظام و تثبیت مردم سالاری دینی به عنوان یک الگوی موفق و کارآمد به شمار می آمد. به علاوه ایشان با "دادن هشدار و ایجاد حساسیت نسبت به تردید افکنى درباره سلامت انتخابات" [5] و "مدیریت فضاى ملتهب بعد از مناظرهها و نامه آقاى هاشمى رفسنجانى" نقش مهمی در مدیریت التهابات داشتند.
در مقطع دوم یعنی از 22 خرداد تا 22 بهمن 88، امام خامنه ای با "تحلیل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عمیق" آفت های فتنه گون را تبین کردند؛ از نظر معظم له "سنجیدن حق با اشخاص" ، "عدم تفکیک طرف پیروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام"، "جابجا شدن متن و حاشیه و مسایل اصلى نسبت به مسایل فرعى"، "غفلت از دشمن و عدم مرزبندی با آن" آفاتی بود که دامن زدن به آن ها باعث تقویت اهداف فتنه گران می شد. به علاوه ایشان در بیش از 30 سخنرانى بعد از انتخابات با " طرح بصیرت به صورت یک گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگرى و شفافسازى در برابر فتنه "، کلیدی گره گشا برای حل مسایل بعد از انتخابات ارائه دادند و با صبر و حوصله نسبت به گستاخىهاى پی در پی فتنه گران و پافشارى بر راهبرد روشنگرى در برابر برخى مطالباتِ پیچیده فتنه، مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، زمینههاى قدرت نمایی فتنهگران را کاهش دادند و ریزشها و رویش های انقلاب نمایان تر شد و در نهایت راهپیمایى 9 دى و 22 بهمن از نقاط اوج آن بود. برای بیان این تدبیرات در سه مقطع زمانی می توان گفت که در مقطع "بعد از انتخابات تا خطبه های نماز جمعه 29 خرداد88 "، یکی از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات همین خطبه ها بود که بعد از آن که یک مرحله مهم از ریزشها در جریان فتنه خصوصاً بدنه مردود شکل گرفت؛ در مقطع " 29 خرداد تا حادثه عاشورا" مهمترین رویکرد، اتمام حجت حداکثری نظام و رهبری با جریان فتنه برای بازگشت آن ها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته بود و مقطع زمانی "حادثه عاشورا تا 9 دی و 22 بهمن" مرحله باز نمایش اقتدار مردمی نظام و انزوای جریان فتنه و رفع مظلومیت از جبهه انقلاب بعداز 8 ماه بود. هم چنین رهبری با "تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون"[6] زمین و قاعده بازی را تعیین کردند و با "بوجود آوردن فضای فعال در جریان انقلاب با تحلیل جنگ نرم از فضاى بعد از انتخابات و افشاى محورهاى اصلى آن"[7] بستر مناسبى براى مواجهه فعال جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آینده ایجاد کردند. و سرانجام با "ناکام گذاشتن استراتژى فشار از پایین و چانه زنى در بالا " جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کردند[8]؛ البته در حوادث روزهاى بعد از خطبههاى نماز جمعه 29خرداد88، یعنی روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن 88، هم همین خواسته ها، محور اصلى بود اما بعد از حادثه تلخ عاشورای 88 و حماسه عزت آفرین ملت غیورمان در 9 دى88، نهایتا در روز 22 بهمن، به لطف خدای متعال استراتژى فشار از پایین و چانه زنى از بالا در جریان فتنه، به نقطه پایان خود رسید. رهبر عظیم الشان انقلاب ضمن تذکر و توبیخ متخلفین، به گونه ای که هم متخلف مجازات شود و هم بهانه ای برای غوغا سالاران نباشد، به عدم تضعیف نیروهای میدانی هم توجه داشتند. به علاوه ایشان در درس خارج فقه[9]، با یادآوری سکوت «انس ابن مالک » در بیان ماجرای غدیر، برای اصحاب سکوت و تردید نیز اظهار شرمساری کردند[10]. در نتیجه به مدد خداوند و استعانت از امام عصر، با مدیریت و بصیرت افزایی خلیلانه امام خامنه ای، جریان فتنه با جلوه گری اقتدار مردمى-معنوى انقلاب و رهبرى، به انزوا کشیده شد و انسجام بیش تر بین مردم و نظام، باعث شکست سنگین عناصر داخلی و خارجی ضد انقلاب و بالا رفتن ضریب امنیتى کشور و افزایش جایگاه و موقعیت منطقهاى و بین المللى جمهورى اسلامى شد. الحمدلله
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1. 1. "فرانسیس فوکویاما" -تئوری پرداز و فیلسوف معروف آمریکایی- در سال 1365 در کنفرانس اورشلیم با عنوان بازشناسی هویت شیعه.
2. 2. مقام معظم رهبری- 30/6/1387.
3. 3. سخنرانی رهبری در دانشگاه علم و صنعت-24/9/1387.
4. 4. سخنرانی معظم له در مشهد -1/1/1387 و در سخنرانی حضور دانشجویان دانشگاه های کردستان در ابتدای سال 88.
5. 5. به خصوص در سخنرانى اول فروردین 87 در مشهد.
6. 6. خصوصاً در سخنرانى نماز جمعه 29 خرداد88.
7. 7. در چند دیدار مهم مانند دیدار با شعراء، دانشجویان و اساتید دانشگاه در ماه رمضان و دیدار با خبرگان رهبرى و نیز دیدار با بسیج در سال88.
8. 8. خطبه هاى نماز جمعه 29خرداد88 (نقطه یاس آن ها بود).
9. 9. رجا نیوز-کد خبر:67838 و پایگاه های اطلاع رسانی دیگر/در این رابطه نقل است در درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب، ایشان در حاشیه حدیثی که در سند آن «انس بن مالک» بود فرموده بودند: «سند روایت بسیار ضعیف نشان میدهد. چون همه افرادی که در سلسله سند تا «اَنَس بن مالک» هستند، مجهولند و خود «اَنَس بن مالک» هم محل کلام است. چون پس از واقعه غدیر خود را به فراموشی زده یا به تعبیر خودش واقعه را فراموش کرده بود لذا هنگامی که شهادت بر صحت این واقعه تاریخی گرفته میشد گویا حضرت امیر (ع) از «اَنَس» نیز میخواهند درباره غدیر شهادت دهد ولی او سکوت کرد؛ مثل برخی آقایان که بعضی جاها سکوت اختیار میکنند! «اَنَس» هم گویا خود را به فراموشی زده بود!(این جمله آقا با لبخند ایشان و حاضران در جلسه همراه شد)».
10. 10. نهج البلاغة- حکمت311 / أمالی الصدوق-مجلس2 / خصال-1/219 /بحار الأنوار-10/432 / إرشاد القلوب-2/ 228/ در روایات منقول است که علی علیه السلام وقتی سکوت «انس بن مالک» را دیدند به او فرمودند اگر غدیر را واقعا فراموش کرده ای که عذری نداری ولی اگر خود را به فراموشی زده باشی خداوند تو را به بیماری بَرَص(پیسی، نوعی بیماری پوستی) مبتلا کند که نتوانی آن را بپوشانی. و او گرفتار این نفرین علی علیه السلام گردید و مبتلا به بَرَص شد.
ف.ی.شیدا - دی ماه 1393