وقتی دلت برای پدر تنگ می شود..

وقتی دلت برای پدرت تنگ می شود می روی آرشیو عکس هایی که داری را میگردی و عکسی پیدا میکنی و .. هرطور دلت میخواهد هنرت را روی عکس پیاده میکنی.. تا شاید لحظاتی بیش تر بتوانی نگاه کنی به چهره ای که مدتیست ندیده ای..
+و خوب میدانم افق نگاهت به کدامین سمت است پدر..

پ.ن: باید این روزهای باقی مانده تمام تلاش و تمرکزم را بر اتمام درسم بگذارم.. باید زودتر برگردم.. من متعلق به دنیای شما هستم نه این شهر و این خوابگاه و این محیط دور از خانه.. متعلق به هوای بهشتی خانه خوب خودمان.. خانه ای که هر گوشه اش بوی خدا میدهد.. باید..