شرح شیدایی.. بخش سوم.. باور کن فقط همین!
سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ب.ظ
گاهی تنها یک در به رویت باز است. پشت سرت هم بن بست است.. نوری هم نیست. بیرون آن در هم نور مطلق است.
همه چیز برای خروجت از تاریکی برایت فراهم است.
اما لجبازی! بد جور .. بیخودانه چنگ زده ای به تاریکی! خودت هم نمیدانی چرا؟
فقط میدانی انگیزه یخرجهم من الظلمات الی النور نداری!
اینجاهاست که یادت می آید مصداق ختم الله علی قلوبهم شده ای!
خلاصه در همین گیر و دارهای فکر و خیال ها هستی که صدای جذر و مد دریای عشق را میشنوی!
یادت می آید خورشیدی که بیرون دارد نور میدهد، ماه زیبایی هم در کنارش داشت که جذبه شان جهان را به تسخیر خود در آورده بود..
یادت می آید اصلا اگر خودت هم بخواهی نمیتوانی در آن تاریکی بمانی!
یادت می آید نه از اهالی کسوفی نه خسوف!
خوب یادت می آید که بابا تو نور زاده ای!
نور خورده ای!
اصلا از جنس نوری!
سیاه و سفید در هم ادغام نمیشوند!
خاکستری برای تو معنی ندارد!
دیگر بحث انتخاب هم نیست.
بی اختیار نور تو را به سمت خودش میکشد. و تو در اوج ایستاده ای!
به همین سادگی!
یه قیمت صلاخی ای دردناک! روح خودت از خودِ سیاهت جدا شده است و به مبداش وصل شده است.
این لحظه هاست که سکوت و آرامش و فکر بهترین حالت است..
حرم شهدا از این بالا خیلی هوای بهشت دارد..
بوی علقمه می دهد و قبه ای از جنس قبه های بهشت..
همین.
باور کن همین..
همه چیز برای خروجت از تاریکی برایت فراهم است.
اما لجبازی! بد جور .. بیخودانه چنگ زده ای به تاریکی! خودت هم نمیدانی چرا؟
فقط میدانی انگیزه یخرجهم من الظلمات الی النور نداری!
اینجاهاست که یادت می آید مصداق ختم الله علی قلوبهم شده ای!
خلاصه در همین گیر و دارهای فکر و خیال ها هستی که صدای جذر و مد دریای عشق را میشنوی!
یادت می آید خورشیدی که بیرون دارد نور میدهد، ماه زیبایی هم در کنارش داشت که جذبه شان جهان را به تسخیر خود در آورده بود..
یادت می آید اصلا اگر خودت هم بخواهی نمیتوانی در آن تاریکی بمانی!
یادت می آید نه از اهالی کسوفی نه خسوف!
خوب یادت می آید که بابا تو نور زاده ای!
نور خورده ای!
اصلا از جنس نوری!
سیاه و سفید در هم ادغام نمیشوند!
خاکستری برای تو معنی ندارد!
دیگر بحث انتخاب هم نیست.
بی اختیار نور تو را به سمت خودش میکشد. و تو در اوج ایستاده ای!
به همین سادگی!
یه قیمت صلاخی ای دردناک! روح خودت از خودِ سیاهت جدا شده است و به مبداش وصل شده است.
این لحظه هاست که سکوت و آرامش و فکر بهترین حالت است..
حرم شهدا از این بالا خیلی هوای بهشت دارد..
بوی علقمه می دهد و قبه ای از جنس قبه های بهشت..
همین.
باور کن همین..
ف.ی.شیدا-نیمه دوم اسفند ماه 1394
۹۴/۱۲/۱۸