تو آمدی تا..
يكشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۰۶ ق.ظ
رفتی میان کوچه تا تنها نباشد
ماندی میان پرده تا زهراش باشی..
دیدی علی مادر ندارد، زخم خوردی
پهلو گرفتی شعله، تا باباش باشی
پنهان شدی در خاک های سرد آن شهر
در غربتش میخواستی همتاش باشی
این روزها حرف از در خونی حرام است
طاغت نداری شاهد غم هاش باشی؟
مادر درنگی کن مگر یادت نمانده؟
تو آمدی تا سهم این دنیاش باشی..
فاطمه یوسفی (شیدا)
1394/12/23
+ شیدا خودش را التماس چادرت کرد
تا همدم تنهایی شب هاش باشی..
۹۴/۱۲/۲۳